دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان ) جلسه ششم
اَللَّهُمَّ وَ اَشْرِبْ قُلُوبَنا اِنْكارَ عَمَلِهِ، وَ الْطُفْ لَنا فى نَقْضِ حِيَلِهِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ حَوِّلْ سُلْطانَهُ عَنّا، وَ اقْطَعْ رَجآئَهُ مِنّا، وَ ادْرَأْهُ عَنِ الْوُلُوعِ بِنا.
بيدار كن، و به توفيق خود ما را در مسير مبارزه با او يارى ده. بارخدايا، قلوبمان را از انكار كارهاى شيطان سرشار ساز، و براى درهم شكستن حيلههايش ما را چاره بياموز. بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و سلطه شيطان را از ما بگردان، و اميدش را از ما قطع كن، و وى را از حرص ورزيدن به گمراهى ما دفع فرما.
***
تعبیری است که در قرآن هم از آن در چندین مورد استفاده شده است، و آن «شُربِ قلب» است (نوشیدن قلب). اینجا عرض می کند: وَاَشْرِبْ قُلُوبَنا اِنْكارَ عَمَلِهِ وقتی مطلبی را می شنویم و قبول می کنیم، وقتی عمری در یک مداومت طولانی و در یک همبستگی درونی ، یک اعتقاد و گرایش با ما عجین می شود، قرآن اسم آن را می گذارد: «شُربِ قلب»؛ یعنی قلب مثل یک انسان تشنه، آن را نوشیده و پر شده از آن. این تعبیر را خداوند در مورد گوساله پرستان بکار برد[1] : « وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ» در حالت معمول، گوساله خوردنی است ، نه نوشیدنی! آن هم از معده، نه از قلب! اما اینها در قلبهایشان گوساله نوشیده اند! از همین تعبیر برای «مَشرَب» به معنای «آبشخور فکری» استفاده شده است.
این حد از انحراف، خطرناک است. چه قدر ما مراقبیم که شُرب قلبمان چیست؟ خطا ، گاه موردی است. گاه نهادینه و دائمی می شود و قلب ما دارد آن را می نوشد! اگر وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ شده باشی، حتی ممکن است کار خیری هم ظاهرا از تو سر بزند ، اما ظاهری است. عمل ، انتساب به قلب و نیت دارد، پس ظاهر عمل ملاک نیست. ممکن است دو عمل ظاهرا متضاد باشند ، ولی هر دو مثبت باشند و انجام دهنده های آن ثواب ببرند[2] و بالعکس ممکن است دو عمل یکسان انجام دهند ولی دو جور متفاوت حساب بشود[3] پس قلب، اثر دارد. گاه خودمان حرفی را می زنیم ولی در وجودمان نهادینه نشده است چون شرب قلب ما چیز دیگری است! مظاهر مختلف شیطان را در اطرافمان هی اضافه می کنیم.«قلب» جای «مالِ دنیا» نیست. «دست»، جای مال دنیا است! مواظب شرب قلبمان باشیم. چیزی را که درباره اش حرف می زنی، یواش یواش وارد قلبت می شود. هر کس در درون قلبش چیزی است : مقام، شغل، و... که بعضا خوب هم هست؛ اما جایش در قلب نیست.
تبلیغات زیاد و مکرر ،آرام آرام اثر ناخودآگاه بر ما می گذارد. بیلبوردها، پیامکها، و... هرآن چه دیده بیند دل کند یاد! باید مواظب باشیم. به تدریج ظرف قلب را پر کنیم از چیزی که بیارزد!
المومن نفسه فارغ عن شغله، ایدیهم فی العمل، و قلوبهم فی الجنان [4] وقتی دنیا وارد قلب و دل شد، جیفه (مردار) بوی گند میدهد. گاه پول می دهی و فضولات حیوانی می خری! اشکالی ندارد، اما برای کجا؟ برای باغچه! جایش آنجاست نه سر سفره ، نه درون دل! شیطان فقط جای اینها را عوض می کند. از باغچه می آورد سر سفره! دنیا لازمه ی زندگانی ماست، اما نه در دل ما.
یکی از دلایل حرمت غیبت (شاید) این باشد که قلب ما را مشروب می کند از عمل شیطان. بویژه اگر غیبت درباره کار زشت باشد که به تدریج تشییع فاحشه می شود.
بقیه در :
مسئولیت مطالب این وبلاگ با شخص اینجانب می باشد. اینها یادداشتهایی است که در جلسات نوشته ام و عمدتا شامل خلاصه مطالب و نکات مهم است. یا پیاده شده نوارهایی است از جلسات استاد، که شاید برای انتشار رسمی نیازمند بازبینی و تکمیل و اصلاحاتی باشد.