دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان) جلسه دهم

جلسه دهم (11/4/1391)

اللهم صل على محمد خاتم النبیین وسید المرسلین وعلى أهل بیته الطیبین الطاهرین وأعذنا وأهالینا وإخواننا وجمیع المؤمنین والمؤمنات مما استعذنا منه وأجرنا مما استجرنا بک من خوفه واسمع لنا ما دعونا به وأعطنا مآ أغفلناه واحفظ لنا ما نسیناه وصیرنا بذلک فی درجات الصالحین ومراتب المؤمنین آمین رب العالمین

بار خدایا بر محمد آخرین پیامبر، و آقاى فرستادگانت، و بر اهل بیت پاک و پاکیزه او درود فرست، و ما و اهل ما و برادران ما و همه اهل ایمان از زن و مرد را از چیزى که از آن پناه مىبریم پناه ده، و از آنچه که از بیم آن از تو ایمنى خواستیم ایمنى بخش، و دعاى ما را بشنو، و آنچه را از ذکرش غفلت کردیم به ما عطا کن، و آنچه را فراموش نمودیم براى ما محفوظ دار، و ما را بدین سبب به درجات شایستگان، و مقام گرویدگان انتقال ده، اى پروردگار جهانیان دعاى ما را اجابت فرما.

یکی از آداب دعا، که در سلوک عبادی دین ما ویژه است، این است که در تنهاترین لحظاتتان هم ، «تنها» فکر نمی کنید، اگرچه تنهائید. در بحبوحه جمعیت حل در جمع نمی شوید ، اگر چه در جمع هستید! در نیمه شب، اول درود بر پیامبر و اهل بیت او می فرستی تا چند تا کار بکنی: اولین کار این که این صلوات نشان از معرفت و قدرشناسی تو باشد. خداوند آدمهای با معرفت و قدرشناس را دوست دارد. خدا بیش از آن که از «استاد» به تو چیز یاد بدهد، از «احترام به استاد» به تو مطالب جدید می دهد و شاید چیزی بدهد که به خود استاد هم نداده باشد!

ادامه نوشته

شیطان شناسی- جلسه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

شکر می کنیم نعمت استفاده از سفره ی معنوی صحیفه سجادیه را ، کتابی که مخاطبش خداست، و گوینده اش امام سجاد علیه السلام، و همین، بر بیان بزرگی آن کافی است.

امام سجاد علیه السلام خودش امام است، فرزند سید الشهداست، در دامن امیر مؤمنان بزرگ شده است، معلَّم به علم غیب است، و رابطه بین خدا و خلق را می داند. درست است که به این سفره دعوت شده ایم، ولی خودمان را هم جا می کنیم.

وذهب من ذهب إلینا إلی عیون صافیة...[1] ، هر کس به نزد ما آمد، به نزد چشمه های زلال آمده است. امام سجاد را ببین! خدا را ببین! ...لا نفاد لها ولا انقطاع1 ، تعطیل بردار هم نیست. این فرمایش امیرالمومنین (ع) است و در مورد همه ی ائمه علیهم السلام جاری است.

در ادامه ی جلسه ی قبل، می خواهیم به شیطان شناسی بپردازیم، و دیگر کاری به بحث های فلاسفه و متکلمین درباره ی ماهیت جن و ... نداریم.

شیطان در روایات، نزدیک و همه جایی، می داند. هفته ی پیش حضور عمومی شیطان را گفتیم، امشب درباره ی تغذیه می گویم و تعجب کنید ربطش به شیطان را:

بقیه و لینک دانلود فایل صوتی جلسه، در ادامه مطلب

ادامه نوشته

شیطان شناسی - جلسه اول

مباحث جلسات دعای هفدهم صحیفه درباره پناه بردن به خدا از شر شیطان ، تمام شد. اما دو جلسه ، مباحث تکمیلی درباره ی شیطان داریم که ربط مستقیم به دعای هفدهم ندارد و بیشتر برای آن است که با مفهوم «شیطان» آشناتر بشویم.

شیطان گاه "امر" می کند و تحریک می کند، و گاه "اقداماتی" می کند. اما همه اش از قبیل مسائل حرام و گناه نیست. (نه اینکه ثواب است!) شیطان امر به فحشاء و منکر می کند (یأمرکم بالفحشاء) ، امر به دعوا می کند (أن یوقع بینکم العداوة و البغضاء) ، یا امر به کارهایی می کند که اثر دعوا اندازی دارد، مثل قمار (فی الخمر و المیسر ...)

اما در فرهنگ دینی ما، کار شیطان گسترده تر از مسأله ی حرام و گناه است. هر کاری که به ضرر آدم باشد، مخالف سعادت و سلامت جامعه و فرد باشد، (بلکه مخالف سعادت و سلامت بقیه ی موجودات باشد، حتی محیط زیست و...) درباره اش اصطلاح «شیطان» به کار رفته است. پس اگر دیدید در روایتی صحبت از شیطان شده است حتما به این معنا نیست که طرف گناهی کرده است. ممکن است بعدا گناهی در این زمینه صورت بگیرد، اما اجمالا آن کار اولیه معلوم نیست که گناه باشد. یک ضرر، یک نقص، یک نقطه ی منفی است.

در این موارد، یعنی این نقاط منفی که گناه نیست، اگر آدمی از این نقطه ی منفی، با توکل به خدا و با درخواست از خدا به خوبی گذار انجام دهد، در این صورت این نقطه ی منفی، خود تبدیل به یک نقطه ی مثبت می شود؛ و اگر نتواند گذار موفقی انجام بدهد ، همان نقطه ی منفی برای آدم باقی می ماند.

مثال می زنم برای روشن شدن: الان باید بروم جلسه، ولی از یادم می رود، کار دیگری هم نداشته ام. یا باید به وعده ای عمل می کردم، که یادم می رود. «یاد رفتن» باعث می شود که گناه برای آدم ننویسند. مطلب درسی را می خواهم بخوانم که یادم می رود. یکی از کارهای شیطان «نسیان آوردن» برای انسان است. این اسمش گناه نیست. در داستان موسی و خضر آمده که « من ماهی را یادم رفت، چیزی جز شیطان باعث فراموش شدنش نشد»[1]

. شیطان به موسی قدرت ندارد امر به دروغ و غیبت و ... کند.[2] اما به عنایت خدا همین "یاد رفتن" مقدمه ی سیر بعدی موسی می شود و آن مسائلی که بین موسی و خضر اتفاق افتاد.

گاهی وقت ها این نسیان شیطانی کار خود خداست! اصلا تسلط شیطان بر انسان بدون اذن خدا شدنی نیست. راهش را تو فراهم کردی، اذن آن را خدا داده است. پس بنابراین، این نسیان، کار شیطان است. گاهی در همین از یاد رفتن، "حُسن"ی نهفته است. مثالی از حضرت سلیمان است که به نظر می آید ضعف هم نیست. از عواملی که برای حضرت سیلمان کار می کردند شیاطین بودند. «وَ مِنَ الشَّيَاطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذٰلِکَ وَ کُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ‌ [3] »

برایش بنایی و غواصی می کردند[4]. خدا هم می پاییدشان. مراقبت شان می کرد.

بقیه (و فایل صوتی جلسه) در ادامه مطلب:

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان) جلسه نهم

اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا فى نَظْمِ اَعْدآئِهِ، وَ اعْزِلْنا عَنْ عِدادِ اَوْلِيآئِهِ، لانُطيعُ لَهُ اِذَا اسْتَهْوانا، وَ لانَسْتَجيبُ لَهُ اِذا دَعانا، نَأْمُرُ بِمُناواتِهِ مَنْ اَطاعَ اَمْرَنا، وَ نَعِظُ عَنْ مُتابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنا

الهى ما را در سلك و نظم دشمنانش قرار ده، و از شمار دوستانش بركنار كن، تا چون ما را بفريبد او را پيروى نكنيم، و چون ما را بخواند از اجابتش. سرباز زنيم، و هركه را كه پيرو فرمان ماست به دشمنى با او فرمان دهيم، و هركه را كه پيرو نهى ماست از اطاعت او بازداريم(لینک صوتی در سایت ) .

***

دو نکته را بگویم و بحث را منتقل کنم به مصداقها:

نکته اول: در مورد اعداء شیطان، می گوید «نظم اعداءه» ، اما در مورد دوستان شیطان می گوید «عداد اولیاءه» . جمع دشمنان شیطان اگر فاقد نظم و سازمان و سازماندهی باشد، به آن نظم اعدائه نمی گویند . شاید بشود گفت در عداد دشمنان شیطان! . در جایی که صحبت از اولیاء شیطان شده، می گوید ما را از عداد آنها هم قرار نده! ( که معلوم نکرده آیا آنها هم نظم دارند یا فاقد نظمند؟) پس گویا یک قاعده کلی در این میان وجود دارد که دشمنی با شیطان یک نظمی دارد ،فردی و جمعی. چندین بار تاکید کردیم که تفرقه بین مسلمین و تک روی، از جمله مواردی است که شیطان بر آن دست می گذارد. دوری از تفرقه در یک جمع مسلمان ؛ به این معنی نیست که عین آنها فکر کنی! شاید حرفی خاص خودت باشد و درست هم باشد؛ اما این خاص بودن حرف و عقیده – حتی به فرض درست بودنش- دلیل جدایی و تفرقه نمی شود.

قدم دوم نظم ، بعد از این که تکروی نمی کنید، این است که ببینید آن چه ما را به هم پیوند می دهد چیست؟ قیافه؟ هم محلی بودن؟ سن ؟ جنس؟ کشور؟ زبان؟ ...

بقیه در :

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان) جلسه هشتم  

اللَّهُمَّ احْلُلْ ما عَقَدَ، وَافْتُقْ ما رَتَقَ، وَافْسَخْ ما دَبَّرَ، وَ ثَبِّطْهُ اِذا عَزَمَ، وَ انْقُضْ ما اَبْرَمَ. اَللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ، وَاَبْطِلْ كَيْدَهُ، وَاهْدِمْ كَهْفَهُ، وَاَرْغِمْ اَنْفَهُ.

خداوندا آنچه گره زده بگشاى، و هر راه كه باز كرده ببند، و هر تدبيرى كه انديشيده درهم شكن، و از هر كار كه قصد مى‏كند بازش دار، و هرچه را محكم نموده سست كن. بارخدايا، سپاهش را بشكن، و مكرش را باطل ساز، و پناهگاهش را ويران كن، و بينيش را به خاک بمال.

***

این عبارت نشان می دهد که مبارزه با شیطان ، یک مبارزه چند جانبه است. لشکر دارد، کهف و پناهگاه دارد، کید دارد. اینها بیرونی ها است. درونی ها را در قسمت قبل گفته ایم. شیطان برنامه هایی ریخته (و ساختارهایی ایجاد کرده) که باید نابود شوند.

برای این مبارزه ؛ دو کار باید صورت بگیرد: یکی نفوذ در شیطان و دیگری دفاع و جلوگیری از طمع و هوسناک شدن . اولی یعنی نفوذ در شیطان کار خدا است. ما فقط باید راه های هوسناک شدن نسبت به خودمان را ببندیم. خودمان را طعمه او نکنیم. باید کاری کنیم که به ما طمع نکند. در جلسات گذشته چندین مورد اخلاقی را گفتم: بخل، حرص، خسّت، و .. باعث طمع اوست. آمادگی اختلاف و دعوا، ... سعی کنید بجای آتش افروزی تفرقه ، آتش خاموش کن باشید! قرآن با این عظمتش وقتی خدا می خواهد به عنوان نعمت به پیامبر اکرم یادآوری کند، می گوید: وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْ‌ضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿انفال - ٦٣[1]

نمی شود از بیرون شروع کرد، از درون شروع کن. شیطان را به خود طمعناک نکن.

بپرس از خودت: چه ارتباطی وجود دارد بین تضعیف پیوند قلبها ، با قدرت شیطان؟!

يُفَرِّ‌قُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْ‌ءِ وَزَوْجِهِ[2] می روند چیزهایی یاد می گیرند که با آن تفرقه بین زن و شوهر می اندازند! گاه انسانها، خودشان شیطانند! اصلا بحث راست گفتن و دروغ گفتن، یا حق و ناحق نیست؛ بحث تفرقه بین زن و شوهر است که کاری است شیطانی!

تضعیف رابطه بین زوجین، مادی، معنوی، شغلی، پیامکی، جوک سازی و ... کاری شیطانی است! الفت بین قلب دو مسلمان را به هر میزان کم کنی، جزو جنود شیطان شده ای.

بقیه در:

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان) جلسه هفتم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاجْعَلْ ابآئَنا وَاُمَّهاتِنا وَاَوْلادَنا وَاَهالِيَنا وَذَوى اَرْحامِنا وَقَراباتِنا وَجيرانَنا مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنْهُ فى حِرْزٍ حارِزٍ، وَحِصْنٍ حافِظٍ، وَكَهْفٍ مانِعٍ، وَاَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَناً واقِيَةً، وَاَعْطِهِمْ عَلَيْهِ اَسْلِحَةً ماضِيَةً. اَللَّهُمَّ وَاعْمُمْ بِذلِكَ مَنْ شَهِدَ لَكَ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَاَخْلَصَ لَكَ بِالْوَحْدانِيَّةِ، وَعاداهُ لَكَ بِحَقيقَةِ الْعُبُودِيَّةِ، وَاسْتَظْهَرَ بِكَ عَلَيْهِ فى مَعْرِفَةِ الْعُلُومِ الرَّبّانِيَّةِ.

بارخدايا، بر محمد و آلش درود فرست، و پدران و مادران و فرزندان و اهل ما و خويشان و نزديكان و همسايگان ما را از زن و مرد مؤمن، از شرّ او در جايگاهى محكم، و دژى حفظ كننده، و پناهگاهى امن قرار ده، و آنان را براى دفع ضرر او زره‏هاى نگهدارنده بپوشان، و آنان را اسلحه بُرّا بر ضدّ او عطا كن. بارخدايا، و مشمول اين دعا فرما هر كس را که به پروردگاريت گواهى داده، و به توحيدت اخلاص ورزيده، و از باب حقيقت بندگى با شيطان دشمنى نموده، و براى دريافت علوم ربّانى از سوى تو بر عليه او يارى جسته است.

***

نکته مهمی را شروع کرده است. در تنهایی دارم به خدا پناه می برم از شیطان. همه نوع خواسته ها را خواسته ام. اما یک چیز کم است! در اینجا دعا می کند برای «فراگیر شدن مصونیت از شیطان ، به پدران و مادران و ارحام و سایرین.»

اگر ما یک درخت، یک گل باشیم ، تنها وسط بیابان، خودمان هستیم و خطرات بیابان! اما یک وقت ما یک باغ هستیم و اگر در این باغ درختان دیگر را آفت بزند، آن وقت ما هم در امان نیستیم! پس باید توجه به بقیه درختها هم داشته باشیم.

تو اول بگو با چه کس زیستی ؛که تا من بگویم که تو کیستی!

عن المرء لا تسأل، و سل عن قرینه ؛ فأن القرین بالقرین یهتدی

این یک رمز آسیب شناسی جدی است .شاید بسیاری از ما در واقع، در تنهایی می خواهیم خوب باشیم، ولی عملا نمی شود. علتش آن مجموعه ای است که پیرامون من است ، حتی پیرامون جسمی و فیزیکی من هم مهم نیست، پیرامون قلب و روح من است! رابطه قلبی آدم را می کشاند به طرف آن مجموعه.

اگر همه اطرافیانت یک تیپ بخصوصی باشند و رابطه شما هم رابطه قلبی باشد ،تو هم مثل آنها می شوی. گاهی اوقات فکر می کنی که با آنها در تضاد هستی ولی داری عین آنها می شوی! لذا توصیه می کنند که از هم نشینی بپرهیزی. با آنها مخالفی ، مثلا آنها ضد دین هستند؛ اما تو برای تبلیغ دین عین آنها عمل می کنی!!

بقیه در:

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان ) جلسه ششم

اَللَّهُمَّ وَ اَشْرِبْ قُلُوبَنا اِنْكارَ عَمَلِهِ، وَ الْطُفْ لَنا فى نَقْضِ حِيَلِهِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ حَوِّلْ سُلْطانَهُ عَنّا، وَ اقْطَعْ رَجآئَهُ مِنّا، وَ ادْرَأْهُ عَنِ ‏الْوُلُوعِ‏ بِنا.

بيدار كن، و به توفيق خود ما را در مسير مبارزه با او يارى ده. بارخدايا، قلوبمان را از انكار كارهاى شيطان سرشار ساز، و براى درهم شكستن حيله‏هايش ما را چاره بياموز. بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و سلطه شيطان را از ما بگردان، و اميدش را از ما قطع كن، و وى را از حرص ورزيدن به گمراهى ما دفع فرما.

***

تعبیری است که در قرآن هم از آن در چندین مورد استفاده شده است، و آن «شُربِ قلب» است (نوشیدن قلب). اینجا عرض می کند: وَاَشْرِبْ قُلُوبَنا اِنْكارَ عَمَلِهِ وقتی مطلبی را می شنویم و قبول می کنیم، وقتی عمری در یک مداومت طولانی و در یک همبستگی درونی ، یک اعتقاد و گرایش با ما عجین می شود، قرآن اسم آن را می گذارد: «شُربِ قلب»؛ یعنی قلب مثل یک انسان تشنه، آن را نوشیده و پر شده از آن. این تعبیر را خداوند در مورد گوساله پرستان بکار برد[1] : « وَأُشْرِ‌بُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ» در حالت معمول، گوساله خوردنی است ، نه نوشیدنی! آن هم از معده، نه از قلب! اما اینها در قلبهایشان گوساله نوشیده اند! از همین تعبیر برای «مَشرَب» به معنای «آبشخور فکری» استفاده شده است.

این حد از انحراف، خطرناک است. چه قدر ما مراقبیم که شُرب قلبمان چیست؟ خطا ، گاه موردی است. گاه نهادینه و دائمی می شود و قلب ما دارد آن را می نوشد! اگر وَأُشْرِ‌بُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ شده باشی، حتی ممکن است کار خیری هم ظاهرا از تو سر بزند ، اما ظاهری است. عمل ، انتساب به قلب و نیت دارد، پس ظاهر عمل ملاک نیست. ممکن است دو عمل ظاهرا متضاد باشند ، ولی هر دو مثبت باشند و انجام دهنده های آن ثواب ببرند[2] و بالعکس ممکن است دو عمل یکسان انجام دهند ولی دو جور متفاوت حساب بشود[3] پس قلب، اثر دارد. گاه خودمان حرفی را می زنیم ولی در وجودمان نهادینه نشده است چون شرب قلب ما چیز دیگری است! مظاهر مختلف شیطان را در اطرافمان هی اضافه می کنیم.«قلب» جای «مالِ دنیا» نیست. «دست»، جای مال دنیا است! مواظب شرب قلبمان باشیم. چیزی را که درباره اش حرف می زنی، یواش یواش وارد قلبت می شود. هر کس در درون قلبش چیزی است : مقام، شغل، و... که بعضا خوب هم هست؛ اما جایش در قلب نیست.

تبلیغات زیاد و مکرر ،آرام آرام اثر ناخودآگاه بر ما می گذارد. بیلبوردها، پیامکها، و... هرآن چه دیده بیند دل کند یاد! باید مواظب باشیم. به تدریج ظرف قلب را پر کنیم از چیزی که بیارزد!

المومن نفسه فارغ عن شغله، ایدیهم فی العمل، و قلوبهم فی الجنان [4] وقتی دنیا وارد قلب و دل شد، جیفه (مردار) بوی گند می­دهد. گاه پول می دهی و فضولات حیوانی می خری! اشکالی ندارد، اما برای کجا؟ برای باغچه! جایش آنجاست نه سر سفره ، نه درون دل! شیطان فقط جای اینها را عوض می کند. از باغچه می آورد سر سفره! دنیا لازمه ی زندگانی ماست، اما نه در دل ما.

یکی از دلایل حرمت غیبت (شاید) این باشد که قلب ما را مشروب می کند از عمل شیطان. بویژه اگر غیبت درباره کار زشت باشد که به تدریج تشییع فاحشه می شود.

بقیه در :

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان ) جلسه پنجم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ اَمْتِعْنا مِنَ الْهُدى‏ بِمِثْلِ ضَلالَتِهِ، وَ زَوِّدْنا مِنَ التَّقوى‏ ضِدَّ غَوايَتِهِ، وَاسْلُكْ بِنا مِنَ التُّقى‏ خِلافَ سَبيلِهِ مِنَ الرَّدى‏. اَللَّهُمَّ لاتَجْعَلْ لَهُ فى قُلُوبِنا مَدْخَلاً، وَلاتُوطِنَنَّ لَهُ فيما لَدَيْنا مَنْزِلاً. اَللَّهُمَّ وَما سَوَّلَ لَنا مِنْ باطِلٍ فَعَرِّفْناهُ، وَ اِذا عَرَّفْتَناهُ فَقِناهُ، وَبَصِّرْنا ما نُكائِدُهُ بِهِ، وَاَلْهِمْنا ما نُعِدُّهُ لَهُ، وَاَيْقِظْنا عَنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ بِالرُّكُونِ اِلَيْهِ، وَاَحْسِنْ بِتَوْفيقِكَ عَوْنَنا عَلَيْهِ.

بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از هدايتى كه در دوام و پابرجايى مانند گمراهى او باشد بهره‏مند ساز، و در برابر تباهى او به ما توشه تقوا كرامت فرما، و خلاف راه هلاكت‏بار او ما را به راه تقوا رهنمون شو. الهى در قلب ما براى او راهى قرار مده، و براى وى در شئون زندگى ما منزلى فراهم نياور. بارخدايا ما را به هر باطل كه در نظرمان بيارايد آگاه كن، و - چون آگاهمان كردى ما را از آن حفظ كن، و به راه و روش جنگ با او بینایی ده، و ما را ملهم ساز كه براى نبرد با او چه بايد آماده كرد، و از خواب غفلتى كه سبب گرايش به اوست بيدار كن، و به توفيق خود ما را در مسير مبارزه با او يارى ده.[1]

این جا چند محور وجود دارد:

1- محور همیشگی و دائمی: باید متوجه بود که دم از مبارزه با شیطان زدن، اگر بدون خدا و استمداد از خدا باشد ، هیچ است! همه اش در این عبارات، این را می بینیم که «خدایا تو این کارها را بکن..» محورها گفته شده ، ولی جوهر و ذات اینها امداد الهی است که از ابتدا تا انتهای دعای هفدهم مشاهده می کنیم.

وقتی تصمیم به مبارزه با شیطان می گیری، نباید یادت برود که این مبارزه هم باید با استمداد از خدا باشد،[2]
این خیلی مهم است! اگر ما فکر کنیم که داریم مبارزه با شیطان می کنیم ولی این باور ما نباشد، خودش راهی برای شیطان می شود.

2- در برابر این امواج شیطانی، باید امواج رحمانی فراهم کنید. بر ضد ضلالت شیطانی، هدایت و سبیل رشد عنایت کند. به طور طبیعی حضور در زندگانی مادی دنیا، زمینه های ارسال موج از سوی شیطان را فراهم می کند ( و خدعتنی الدنیا بغرورها- دعای کمیل)همینجوری همه در معرض این چیزها هستیم! اما این ظلمی نیست که به ما شده باشد؛ چون از سوی مقابل هم امواج رحمانی فراوان است؛ این مائیم که باید لااقل معادل این امواج خودمان را در معرض آن امواج رحمانی قرار دهیم

بالاخره درگیریهای شغلی ، اجتماعی و روابط انسانی و .. حتی حضور فردی که روح گناهکارانه ای دارد،و نشست و برخاست با چنین آدمهایی...

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه ( شیطان) جلسه چهارم

اَللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنّا بِعِبادَتِكَ، وَاكْبِتْهُ بِدُؤُوبِنا فى مَحَبَّتِكَ، وَاجْعَلْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُ سِتْراً لايَهْتِكُهُ، وَ رَدْماً مُصْمَتاً لايَفْتُقُهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاشْغَلْهُ عَنّا بِبَعْضِ اَعْدآئِكَ، وَ اعْصِمْنا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعايَتِكَ، وَ اكْفِنا خَتْرَهُ، وَ وَلِّنا ظَهْرَهُ، وَاقْطَعْ عَنّا اِثْرَهُ.[1]

خدایا شیطان را به زمین بزن با تلاش ما در وادی محبت تو، بین او و بین ما پرده ای قرار بده که نتواند آن را بدَرَد و سدّی خلل ناپذیر بین ما با او قرار بده . خداوندا درود بفرست بر محمد و خاندان او، و او را مشغول بعضی از دشمنان خودت کن به جای ما؛ و ما را با حسن رعایت خودت معصوم و در امان از او قرار بده، و ما را از خدعه و نیرنگ او کفایت کن ، او را از ما رویگردان و فراری کن و امید او را به سمت ما قطع کن!

این بخش از دعا دو سه محور دارد:

1- وَاكْبِتْهُ بِدُؤُوبِنا فى مَحَبَّتِكَ: شیطان چگونه با صورت به زمین بخورد؟! ( معنای اکبات یعنی با صورت به زمین خوردن ) پاسخش این است: بدووبنا فی محبتک! با تلاش ما در وادی محبت تو! شاید نمازی که قصد قربت و محبتش کم باشد، آثار زیادی نداشته باشد؛ اما همین نماز دست و پا شکسته هم بی اثر نیست! نباید همین ارتباط دست و پا شکسته را هم قطع کرد! بله؛ باید تعای داد. اما همین مقدار موجود را هم نباید از دست داد. کسی که روی پله دهم ایستاده نباید به کسی که روی پله دوم ایستاده بگوید : بپر پایین! بالاخره در همین نمازهای دست و پا شکسته ما هم ممکن است چیزی برای قبول خداوند پیدا شود. ممکن است یک سبحان الله، یک الحمدلله (، یک ترس از خدا! ) ... مورد قبول درگاه خدا واقع بشود.

در عبادات، ما یک شرایط صحت داریم، و یک شرایط قبول. شرایط صحت ، همان شرایط استاندارد و حداقلی است. تا جایی که اگر نمازمان را بر اساس آن شرا یط بجای بیاوریم، عنوان تارک الصلوة به ما نمی دهند. اما اگر همین عبادت در طریق محبت خدا باشد؛ باعث می شود که...

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان ) جلسه سوم

اَللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنّا بِعِبادَتِكَ، وَاكْبِتْهُ بِدُؤُوبِنا فى مَحَبَّتِكَ، وَاجْعَلْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُ سِتْراً لايَهْتِكُهُ، وَ رَدْماً مُصْمَتاً لايَفْتُقُهُ.[1]

( این نوشته ، خلاصه و برگزیده ای از مباحث جلسه است )

(در ادامه بحث هفته پیش، که گفتیم شیطان ممکن است ما را از طاعتی به طاعت دیگر وادار کند ) گاه نگرانی از سوی دیگری به ما رجوع می کند، و آن این که ممکن است فکر کنیم مبادا هر کاری که می خواهیم بکنیم ، شیطانی باشد! .این نگرانی در ذهن ما ممکن است ایجاد شود و دیگر هیچ عبادتی نکنیم! این نگرانی خیلی بدی است و متاسفانه مساله ای است مبتلا به.

ما در عین این که باید حواسمان به شیطان باشد، و او را جدی بگیریم ، اما باید بدانیم که ان کید الشیطان کان ضعیفا [2]. برای کی ضعیف است؟ پیامبران ، اولیاء خدا که از دست شیطان به خدا پناه برده اند! (باید گفت: ) چیزی که کید شیطان را ضعیف می کند ، همین پناه بردن به خدا است. اگر پناه بردن به خدا نباشد، کید شیطان کارگر می افتد . ( امام سجاد علیه السلام ) برای امنیت از شیطان ، بجای هر دستورالعملی ، از خود خدا شروع کرده است. کسی که قرار است او را دور کند، من نیستم ، خدا است. اما به چه وسیله ای؟ : بِعِبادَتِكَ . بعد از آن هم محور دیگری را مطرح کرده :...

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان ) جلسه دوم

اَللَّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغاتِ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ وَكَيْدِهِ وَمَكآئِدِهِ، وَمِنَ الثِّقَةِ بِاَمانِيِّهِ وَمَواعيدِهِ وَ غُرُورِهِ وَمَصآئِدِهِ،وَاَنْ يُطْمِعَ نَفْسَهُ فى اِضْلالِنا عَنْ طاعَتِكَ، وَامْتِهانِنا بِمَعْصِيَتِكَ، اَوْ اَنْ يَحْسُنَ عِنْدَنا ما حَسَّنَ لَنا، اَوْ اَنْ يَثْقُلَ عَلَيْنا ما كَرَّهَ اِلَيْنا. اَللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنّا بِعِبادَتِكَ، وَاكْبِتْهُ بِدُؤُوبِنا فى مَحَبَّتِكَ، وَاجْعَلْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُ سِتْراً لايَهْتِكُهُ، وَ رَدْماً مُصْمَتاً لايَفْتُقُهُ.

( این نوشته ، خلاصه و برگزیده ای از مباحث جلسه است )

در جلسه گذشته نکانی درباره ابلیس و شیطان بیان شد. احتمالا توضیحات بیشتری در این باره در جلسات بعد بدهیم.

بارخدايا، به تو پناه می بريم از فتنه‏ انگيزيهاى شيطان رانده شده، و از حيله و مكرهاى گوناگونش، و از تكيه كردن به آرزوها و وعده‏ ها و فريب او و درافتادن به دامهايش، و از طمع بستن او به گمراه كردن ما از راه بندگيت، و خوار ساختن ما به عصيان و نافرمانيت، يا خوب دانستن چيزى كه آن را در نظرمان نيكو جلوه داده، يا گران دانستن چيزى كه نزد ما زشت نشان داده. بارخدايا به قدرت عبادتت او را از ميدان زندگى ما بران، و به سبب كوششمان در راه محبتت دماغش را به‏خاك بمال، و بين ما و او پرده‏اى افكن كه آن را ندرد، و حجابی ضخيم كه آن را نشكافد.

اینجا چند محور از حرکتهای معمولی و متداول شیطان را ذکر فرموده است .

امروزه یکی از کارهای شیطان این است که خود را از ما پنهان کرده و ما را سرگرم چیزهای دیگر کرده است که متوجه نباشیم شیطان هم دراطراف ما هست. ما به دعواهایی افتاده ایم با هم ، با شیعیان امیرالمومنین ، و یادمان رفته که دعواهای ما با کس دیگری باید باشد. او این دعواها را انداخته بین ما! چیزهای کوچک را برای ما بزرگ می کند تا چیزهای بزرگ در پشت آن پنهان شود. چه در باب ....

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه  (شیطان ) جلسه اول

اَللَّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغاتِ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ وَكَيْدِهِ وَمَكآئِدِهِ، وَمِنَ الثِّقَةِ بِاَمانِيِّهِ وَمَواعيدِهِ وَ غُرُورِهِ وَمَصآئِدِهِ،

( این نوشته ، خلاصه و برگزیده ای از مباحث جلسه است )

امشب قبل از ورود به مبحث اصلی دعای هفدهم، که به نوعی برای ما می تواند «شیطان شناسی» باشد؛ مقدماتی را عرض می کنم:

1- حضور در جلسه و دیدار همدیگر ، خودش موضوعیت و فایده دارد. انتقال اطلاعات جلسه وسیله نوار، تصویر و نوشته، برای کسانی که قادر به حضور نیستند، غنیمت است ولی برای کسانی که می توانند بیاییند ، شاید حدود 5 تا ده درصد از چیزی را که در جلسه می توانند دریافت کنند ، به آنها منتقل کند

2- دعای هفدهم در باب پناه بردن به خدا از وسوسه های شیطان است. و اگر خوب در آن دقت کنیم ، جنبه های ظریفی از انسان شناسی و وجود شناسی و اخلاق را خواهیم یافت که گاه سوالات تفسیری ما راهم پاسخ می دهد

3- «شیطان» اگر از ماده « شّیّط » باشد، به معنای احتراق و ، سوختن، سوختن از غضب و ناراحتی و .. است. و اگر از ماده «شّطّن» باشد ، به معنای دورشدن جدا شدن ، مجزا شدن ، ناهنجار شدن است

در فرهنگ دینی ما، هر موجود ضد تعالی و تکامل، شیطان نام دارد. چه جنی باشد و چه انسی! برای هر چیز خوب، اگر مانعی تصور کنید، آن مانع را شیطان می نامند. دایره مفهومی بسیار گسترده ای دارد: هر چیز مانع نماز، بشود، .. عامل بیماری ، ... عامل تفرقه ،... عامل تخریب محیط زیست و بهداشت ، ...

(لینک دانلود فایل صوتی جلسه در ادامه مطلب)

ادامه نوشته