اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا فى نَظْمِ اَعْدآئِهِ، وَ اعْزِلْنا عَنْ عِدادِ اَوْلِيآئِهِ، لانُطيعُ لَهُ اِذَا اسْتَهْوانا، وَ لانَسْتَجيبُ لَهُ اِذا دَعانا، نَأْمُرُ بِمُناواتِهِ مَنْ اَطاعَ اَمْرَنا، وَ نَعِظُ عَنْ مُتابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنا

الهى ما را در سلك و نظم دشمنانش قرار ده، و از شمار دوستانش بركنار كن، تا چون ما را بفريبد او را پيروى نكنيم، و چون ما را بخواند از اجابتش. سرباز زنيم، و هركه را كه پيرو فرمان ماست به دشمنى با او فرمان دهيم، و هركه را كه پيرو نهى ماست از اطاعت او بازداريم(لینک صوتی در سایت ) .

***

دو نکته را بگویم و بحث را منتقل کنم به مصداقها:

نکته اول: در مورد اعداء شیطان، می گوید «نظم اعداءه» ، اما در مورد دوستان شیطان می گوید «عداد اولیاءه» . جمع دشمنان شیطان اگر فاقد نظم و سازمان و سازماندهی باشد، به آن نظم اعدائه نمی گویند . شاید بشود گفت در عداد دشمنان شیطان! . در جایی که صحبت از اولیاء شیطان شده، می گوید ما را از عداد آنها هم قرار نده! ( که معلوم نکرده آیا آنها هم نظم دارند یا فاقد نظمند؟) پس گویا یک قاعده کلی در این میان وجود دارد که دشمنی با شیطان یک نظمی دارد ،فردی و جمعی. چندین بار تاکید کردیم که تفرقه بین مسلمین و تک روی، از جمله مواردی است که شیطان بر آن دست می گذارد. دوری از تفرقه در یک جمع مسلمان ؛ به این معنی نیست که عین آنها فکر کنی! شاید حرفی خاص خودت باشد و درست هم باشد؛ اما این خاص بودن حرف و عقیده – حتی به فرض درست بودنش- دلیل جدایی و تفرقه نمی شود.

قدم دوم نظم ، بعد از این که تکروی نمی کنید، این است که ببینید آن چه ما را به هم پیوند می دهد چیست؟ قیافه؟ هم محلی بودن؟ سن ؟ جنس؟ کشور؟ زبان؟ ...

بقیه در :