شب مبعث 1433

باسمه تعالی

هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ[1]

یکی از مهم ترین روزهایی که ما برای مسلمانان ، و بلکه برای اهل عالم قائل هستیم، روز مبعث است.

بعثت یعنی برانگیختن. قران در تعابیر متعددی به این امر اشاره می کند؛ که یک جا سخن از بعثت شخص پیامبر است و جایی اشاره به تاثیر این برانگیختگی در امت دارد.

برانگیختگی را مثالی بزنم: دانه گیاهی زیر مقداری خاک پنهان است. در اثر آبیاری و تغذیه و هدایت درونی و استعداد ذاتی ، خاک را می شکافد و بیرون می آید. این برانگیختگی است. گاهی چیزی دارای انرژی درونی از طریق دریافت نیروهای بیرونی ، امواجی را از خود ساطع می کند . این هم نوعی برانگیختگی است. این بعثت در شخص پیامبر است.و موج آن ، برانگیختگی امت اوست. لذا در روز قیامت، هر امتی را با پیامبرش شناسایی و رده بندی می کنند. فصل مشترک همه پیامران این است که آنها را خدا به درجات مختلف برانگیختگی، برانگیخت و آثار موج آنها به اطراف وارد شد. گاه این اثر محدود بود به خانواده، گاه به یک قوم خاص و برخی اوقات کافة للناس[2] .  برخی پیامبران حتی تاثیراتشان از دایره انسان به دایره جنیان صادر شد. جن موجودی است که از جنس ما نیست ودارای اختیار است و برای آنان هم پیامبرانی از جنس خودشان بوده است. منتهی تعداد محدودی از پیامبران انسیان، بر اجنه هم پیامبری داشته اند و حضرت رسول (ص) یکی از آنان است. شاید حضرت دانیال و حضرت موسی و حضرت ابراهیم و حضرت اسمعیل صادق الوعد علیهم السلام هم چنین بوده باشند. برخی از پیامبران، مستقیما بر اجنه پیامبری می کردند و برخی دیگر

بقیه در:

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان) جلسه هشتم  

اللَّهُمَّ احْلُلْ ما عَقَدَ، وَافْتُقْ ما رَتَقَ، وَافْسَخْ ما دَبَّرَ، وَ ثَبِّطْهُ اِذا عَزَمَ، وَ انْقُضْ ما اَبْرَمَ. اَللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ، وَاَبْطِلْ كَيْدَهُ، وَاهْدِمْ كَهْفَهُ، وَاَرْغِمْ اَنْفَهُ.

خداوندا آنچه گره زده بگشاى، و هر راه كه باز كرده ببند، و هر تدبيرى كه انديشيده درهم شكن، و از هر كار كه قصد مى‏كند بازش دار، و هرچه را محكم نموده سست كن. بارخدايا، سپاهش را بشكن، و مكرش را باطل ساز، و پناهگاهش را ويران كن، و بينيش را به خاک بمال.

***

این عبارت نشان می دهد که مبارزه با شیطان ، یک مبارزه چند جانبه است. لشکر دارد، کهف و پناهگاه دارد، کید دارد. اینها بیرونی ها است. درونی ها را در قسمت قبل گفته ایم. شیطان برنامه هایی ریخته (و ساختارهایی ایجاد کرده) که باید نابود شوند.

برای این مبارزه ؛ دو کار باید صورت بگیرد: یکی نفوذ در شیطان و دیگری دفاع و جلوگیری از طمع و هوسناک شدن . اولی یعنی نفوذ در شیطان کار خدا است. ما فقط باید راه های هوسناک شدن نسبت به خودمان را ببندیم. خودمان را طعمه او نکنیم. باید کاری کنیم که به ما طمع نکند. در جلسات گذشته چندین مورد اخلاقی را گفتم: بخل، حرص، خسّت، و .. باعث طمع اوست. آمادگی اختلاف و دعوا، ... سعی کنید بجای آتش افروزی تفرقه ، آتش خاموش کن باشید! قرآن با این عظمتش وقتی خدا می خواهد به عنوان نعمت به پیامبر اکرم یادآوری کند، می گوید: وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْ‌ضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿انفال - ٦٣[1]

نمی شود از بیرون شروع کرد، از درون شروع کن. شیطان را به خود طمعناک نکن.

بپرس از خودت: چه ارتباطی وجود دارد بین تضعیف پیوند قلبها ، با قدرت شیطان؟!

يُفَرِّ‌قُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْ‌ءِ وَزَوْجِهِ[2] می روند چیزهایی یاد می گیرند که با آن تفرقه بین زن و شوهر می اندازند! گاه انسانها، خودشان شیطانند! اصلا بحث راست گفتن و دروغ گفتن، یا حق و ناحق نیست؛ بحث تفرقه بین زن و شوهر است که کاری است شیطانی!

تضعیف رابطه بین زوجین، مادی، معنوی، شغلی، پیامکی، جوک سازی و ... کاری شیطانی است! الفت بین قلب دو مسلمان را به هر میزان کم کنی، جزو جنود شیطان شده ای.

بقیه در:

ادامه نوشته

دعای هفدهم صحیفه سجادیه (شیطان) جلسه هفتم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاجْعَلْ ابآئَنا وَاُمَّهاتِنا وَاَوْلادَنا وَاَهالِيَنا وَذَوى اَرْحامِنا وَقَراباتِنا وَجيرانَنا مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنْهُ فى حِرْزٍ حارِزٍ، وَحِصْنٍ حافِظٍ، وَكَهْفٍ مانِعٍ، وَاَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَناً واقِيَةً، وَاَعْطِهِمْ عَلَيْهِ اَسْلِحَةً ماضِيَةً. اَللَّهُمَّ وَاعْمُمْ بِذلِكَ مَنْ شَهِدَ لَكَ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَاَخْلَصَ لَكَ بِالْوَحْدانِيَّةِ، وَعاداهُ لَكَ بِحَقيقَةِ الْعُبُودِيَّةِ، وَاسْتَظْهَرَ بِكَ عَلَيْهِ فى مَعْرِفَةِ الْعُلُومِ الرَّبّانِيَّةِ.

بارخدايا، بر محمد و آلش درود فرست، و پدران و مادران و فرزندان و اهل ما و خويشان و نزديكان و همسايگان ما را از زن و مرد مؤمن، از شرّ او در جايگاهى محكم، و دژى حفظ كننده، و پناهگاهى امن قرار ده، و آنان را براى دفع ضرر او زره‏هاى نگهدارنده بپوشان، و آنان را اسلحه بُرّا بر ضدّ او عطا كن. بارخدايا، و مشمول اين دعا فرما هر كس را که به پروردگاريت گواهى داده، و به توحيدت اخلاص ورزيده، و از باب حقيقت بندگى با شيطان دشمنى نموده، و براى دريافت علوم ربّانى از سوى تو بر عليه او يارى جسته است.

***

نکته مهمی را شروع کرده است. در تنهایی دارم به خدا پناه می برم از شیطان. همه نوع خواسته ها را خواسته ام. اما یک چیز کم است! در اینجا دعا می کند برای «فراگیر شدن مصونیت از شیطان ، به پدران و مادران و ارحام و سایرین.»

اگر ما یک درخت، یک گل باشیم ، تنها وسط بیابان، خودمان هستیم و خطرات بیابان! اما یک وقت ما یک باغ هستیم و اگر در این باغ درختان دیگر را آفت بزند، آن وقت ما هم در امان نیستیم! پس باید توجه به بقیه درختها هم داشته باشیم.

تو اول بگو با چه کس زیستی ؛که تا من بگویم که تو کیستی!

عن المرء لا تسأل، و سل عن قرینه ؛ فأن القرین بالقرین یهتدی

این یک رمز آسیب شناسی جدی است .شاید بسیاری از ما در واقع، در تنهایی می خواهیم خوب باشیم، ولی عملا نمی شود. علتش آن مجموعه ای است که پیرامون من است ، حتی پیرامون جسمی و فیزیکی من هم مهم نیست، پیرامون قلب و روح من است! رابطه قلبی آدم را می کشاند به طرف آن مجموعه.

اگر همه اطرافیانت یک تیپ بخصوصی باشند و رابطه شما هم رابطه قلبی باشد ،تو هم مثل آنها می شوی. گاهی اوقات فکر می کنی که با آنها در تضاد هستی ولی داری عین آنها می شوی! لذا توصیه می کنند که از هم نشینی بپرهیزی. با آنها مخالفی ، مثلا آنها ضد دین هستند؛ اما تو برای تبلیغ دین عین آنها عمل می کنی!!

بقیه در:

ادامه نوشته