تفسیر سوره رعد- آیات 23 تا 25 - جلسه هجدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
(23) جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ
(24) سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ
(25)وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَاللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الأرْضِ أُولَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
ترجمه 23 : بهشت های عدن ؛ که آن ها وارد این بهشت ها میشوند ؛ و هرکس که شایستگی کسب کرده باشد از پدران و ازواج و ذریه این ها . و ملائکه از هر بابی بر این ها وارد میشوند .
ترجمه 24 : سلام بر شما به آنچه شما صبر کردید . چه خانه آخرت خوبی است .
ترجمه 25 : و کسانی که نقض عهد کنند بعد از میثاق بستن ؛ و قطع کنند آن چیزهائی را که خدا امر به وصل فرموده و فساد در زمین بکنند . برای آن ها لعنت است . دار (خانه) بد از آنِ ؛ آن ها است .
جلسات 17 و 18 ارتباط بیشتری به هم دارند .
درجلسه گذشته ازکسانی صحبت کردیم که ( آیات20و21سوره رعد)یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ ؛ وَلایَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ؛ یَصِلُونَ مَاأَمَرَ اللَّهُ بودند.
در این جلسه و در آیه 24 از کسانی در آخر آیه یاد شده است که یَنْقُضُونَ عَهْدَاللَّهِ ؛ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ ؛ وَیُفْسِدُونَ فِی الأرْضِ هستند.
شبیه این قضیه را در جاهای دیگر قرآن هم داشتیم .مِن جمله در سوره بقره :
وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ (بقره26) الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (بقره 27)
جَنَّاتُ عَدْنٍ
گاهی وقت ها توصیف میشود به جنات النعیم؛ جنات عدن؛ جنات الفردوس؛ جنات الماوی... ؛ اینجا از ریشه عدن است. عدن هم مثل معدن ؛ پایدار و جاوید و در واقع پنهان.
جاودانگی اش شاید بر کسی روشن نباشد . مثل یک خانه ای که یک دَرِ کوچک دارد ولی درونش خیلی بزرگ و مفصل است .
توضیحاتی در مورد جنة و جنات :
جنة را بهشت میگوئیم ؛ جنة در واقع ترجمه باغ است . به جائی که از نظر درخت پوشیده باشد، جنة میگویند . انگار چیزی جزء درخت دیده نمیشود . پوشیده بودن از همین لغت جن است فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ (انعام76) لیل آن را پوشاند . جنین : پوشیده است . جِنّ: موجود پنهان ؛ همه این ها از همین ریشه است . جنة : یعنی پوشیدگی قضیه .
چرا معمولا در قرآن هرکجا کلمه جَنَّاتٍ آمده به دنبالش تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ میباشد ؟
مثل: جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ (بقره25)
چیزی که اینقدر پوشیده است ممکن است متوجه نشوید مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ است که بعد در دلش هم همین است که اگر این جنة این قدر پوشیده است و درخت دارد ریشه اش در این است که مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ است . زیر این باغی که الآن سرسبزی اش را میبینید مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ نهرهای مختلفی جاری است . ممکن است کلمه جنة و جنات چون به "بهشت" ترجمه شده، برای شما عادی شده باشد ولی یک چیزی است مثل جنگل ؛ هر چه در موردش بگویند قبول میکنی چون درونش را نمیبینیم . لذا در آیه ای از قرآن بیان شده : هیچ کس نمیداند چه چیزی برایش پیش بینی شده است : فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (سجده آیه 17) نمیشود بیان کرد. جنتش ؛ جنات عدن است .
وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ
یک موقع هست صَلَحَ را به صورت اسمی ترجمه میکنیم : پدران شایسته آن ها . ولی به صورت فعل بیان فرموده : کسی که شایستگی کسب بکند (شایسته بشود یا شایستگی در خودش ایجاد بکند) .
مثلا اگر شما بهشت بروید و پدرت جایش در بهشت نبود یا حداقل در این جای بهشت عدن نبود ولی به داشتن یک چنین فرزندی وارد بهشت میشود وَ مَنْ صَلَحَ میشود؛ و هکذا ذُرِّیَّاتِهِمْ . فرزند تو مشرک نیست . یا در بهشت به آن معنا نیست و یا در مدارج پائین تر بهشت است . به عنوان اینکه تو داری میآئی بهشت؛ هم آباء وهم ذریه و هم ازواجت میآیند .
قضیه ازواج چیست:
در زبان عربی اگر جنس فاعل به طور خاص مونث نباشد، ضمایر همیشه به صورت مذکر گفته میشود . مثلا جنس نامشخص است و یا موضوعی است که ربطی به جنسیت فاعل ندارد. در این حالت فعل و ضمیر به صورت مذکر میآید. ممکن است این اتفاق برای یک خانم هم بیافتد . (مرد و زن فرق نمیکند). این فرصت و برجستگی را آباء و ذریه و ازواج تو هم دارند که به واسطه تو بیایند به بهشت؛ اما به شرط وَ مَنْ صَلَحَ .
(کسی به واسطه امر دیگری وارد بهشت میشود . اما در این نوع دخول در بهشت، و این علت بهشتی شدن ، به خاطر وَ مَنْ صَلَحَ با این آدم است)
از معصوم علیه السلام سؤال شد اگر کسی چند همسر داشته باشد چه ؟ (تعبیری که در روایت دارد مطلب آیه را برای ما روشن میکند .) پاسخ فرمودند : هرکس را که بخواهد ایهم شاء! یا شبیه چنین عبارتی [1]؛ یعنی نشان میدهد این دخول در بهشت به دلیل کارهای دیگر این آدم نیست . مهم نیست آن عده قبلا کجا بودند . مهم این است که به دلیل بودن شما یک عده ای میتوانند آنجا بیایند . فعلا در اینجا بحث رفاقتی نیست بحث رفاقتی را در جای دیگر داریم . در اینجا ارتباط فامیلی (آباء و ذریه و ازواج) (نسبی و سببی) مطرح است . شما اجازه دارید یک عده ای را دعوت کنید به جنات عدن. این که هر کس کار خوب بکند میرود بهشت که روشن است . دلیل ندارد اینجا بگوید. اینجا محور صحبت کسانی هستند که این ویژگی ها را دارند: یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ ؛ وَلایَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ ؛ یَصِلُونَ مَاأَمَرَ اللَّهُ ؛ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ؛ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ؛ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ ؛ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً ؛ وَ أَقَامُوا الصَّلاةَ ؛ وَ یَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ ؛ بودند . این مجموعه صفات اگر در کسی باشد به او چند تا کارت دعوت میدهند، میگویند به هر کسی خواستی از پدران و ذریه و ازواج (نسبی و سببی) خرج کن و بده . رشته آباء میتواند برود تا حضرت آدم ؛ رشته ذریه هم میرود تا نسل های آینده
یک نکته مهم از این جا در مییابیم. نگاه ما به افراد نباید نگاه نقطه ای باشد! یک فرد را باید در جریان آباءش در گذشته و ذریه اش در آینده بررسی کرد. یک طنابی را در نظر بگیرید که وقتی تکان میخورد، همه طناب تکان میخورد و نه فقط یک نقطه اش.
به همین دلیل هر حرکت ما ممکن است در گذشتگان ما (آباء) و آیندگان ما (ذریه) تاثیر مثبت یا منفی بگذارد.
مصداق قرآنی اش : وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ
هیچ چیزی در عالَم اتفاقی نیست . تصادف در عالَم وجود ندارد . اطلاق صفت «تصادفی» به یک اتفاق، زمانی است که ما به علت آن اتفاق جاهل هستیم . تئوری احتمالات از باب جهل ما است .
وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ
هر وقت اسم ملائکه آمد، بدان که یکی از آن معادلات پیچیده جلویت قرار گرفته است . همه جای عالَم محل رفت و آمد ملائکه است . ما در چنین مجموعه پیچیده و درهم تنیده ای داریم زندگی میکنیم . و این ضعف ما انسان ها است که با این ها ارتباط برقرار نمیکنیم .
در دنیائی هستیم که مملو از امواج ملائکه است . وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ یعنی نه فقط یک باب و دو باب، بلکه از هر بابی ملائکه بر این ها نازل میشوند .
و (یقولون) یا حضور این ها معنایش این است که:
سَلامٌ عَلَیْکُمْ
بهشت، دارالسلام است . (در مورد سلام ,رجوع کنید به اوایل کتاب مقامات اؤلیاء)
سلام هیچ معادلی ندارد . در هر زبانی تحیتی است و خوب است، اما ترجمه سلام نیست. چرا که سلام :
1- اسم خدا است .
2-وقتی میگوئید سلام : فضای سلام میشود دارالسلام .
3- وقتی میگوئید سلام : یعنی من با شما در صلح و صفا هستم .
4- وقتی میگوئید سلام : یعنی از من به تو آسیب و بدی نمیرسد
و ....
در زیارت ها اصل این است که بگویید السلام علیک و رحمة الله و برکاته ؛ همین یک زیارت کامل است .
یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ
شما اول وارد بهشت شدید، حالا که وارد شدید از هر بابی ملائکه به تو سلام میکنند . سلام ملائک به تو، یک ارتباطی با آن باب دارد که آن ها از آن باب وارد شده اند .
سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ
خستگی یک عمر 2500 ساله نوح با این سلام در میرود: قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا (هود 48)
این سَلامٌ عَلَیْکُمْ مال صبر تو است . و صبر چیزی است که در قرآن خیلی تاکید شده و از ضعف های دنیای جدید است . ما محصول این دنیای جدید هستیم و صبرمان کم شده است . چون صبرمان کم شده ؛ بهره برداری مان از مناسک درست دینی هم کم شده است .
به جایش مناسک جایگزین میآید . صبرمان کم شده ؛ دنبال نتایج زودرس هستیم .
در آیه قبل بود که صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ (رعد22) خدایا من فقط به خاطر وجه تو صبر کردم .
به خاطر صبر تو ملائکه به تو میگویند سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ
صبر و بصر در اشتقاق کبیر هم ریشه هستند . هرچه انسان بینشش بیشتر باشد، صبر برایش بیشتر است .
روایت : انا صُبَّر(صبرنا) و شیعتنا اصبرُ منّا لأنا نصبرُ علی ما نَعلمُ و اِنّهم یصبرون علی ما لا یعلمون [2]ما صبور هستیم، و شیعه ما از ما صبورتر هستند چون ما میدانیم چرا صبر میکنیم ولی آن ها نمیدانند .
پس هر موقع صبرت از امام حسین بیشتر شد میتوانی اسمت را بگذاری شیعه و الا ما محب هستیم . باید صبور بود. با هر اتفاقی فورا انتظار ظهور داریم.
بعضی فکر کردند بعد از قضیه کربلا ظهور خواهد شد. عده ای در دوران امام رضا چنین فکری کردند ... این صبر علی ما لا یعلمون خیلی ارزش دارد؛ حرامش نکن .
فقط میگویند ابْتِغَاءَ وَجْهِ رب صبر میکنیم . نمیدانیم حکمتش چیست ، ولی چون تو فرمودی صبر کن : چشم .
روزه یک جاهائی در قرآن به صبر معنی شده است وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ (بقره45و153)گفتند در اینجا گفته اند به معنای روزه است .
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (بقره153) خوشا به حال روزه داران . معیت خدا با تو است . این معیت را از دست ندهید .
وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ
روایت داریم که از مصادیقش قطع رحم است و همچنین قطع ارتباط با خانواده پیغمبر(ذوی القربی) است؛ و کلاً چیزهائی که باید وصل باشد .
وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَاللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الأرْضِ أُولَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
بعد از تصویری که از بهشتیان داشتیم، وقتی به تصویر جهنمیان میرسیم، ترس ما را فرا میگیرد. و باید به خدا پناه ببریم. قبلا هم وقتی مومنین به این جنس از آیات میرسیدند میگفتند نستجیر بالله!
قرآن را باید با درنگ و تأمل خواند. گویی قرآن دارد با خود تو حرف میزند. متاسفانه در قرائت قرآن دنبال کمیت هستیم نه دنبال مفاهیم قرآن و عمل به آن . خصوصا در ماه مبارک رمضان . دنبال این نباشیم که حتما یک جزء را تمام کنیم. چه کسی گفته که حتما باید یک جزء خواند؟ وسط سوره به پایان جزء میرسید و رها میکنید سخن قرآن را!
در ذیل این آیات، روایات دیگری هم نقل شده که برخی از آنها را نقل میکنیم:
امام صادق علیه السلام فرموده اند: وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ نزلت فی رحم آل محمد وقد یکون فی قرابتک یعنی هم درباره صله رحم آل محمد نازل شده است و هم برای فامیل خودت ولا تکونن لمن یقول فی شیء انه فی شیء واحد[3] از این هائی نباش که بگوئی این آیه فقط در مورد فلان موضوع است .
در مجمع البیان آمده است امام باقر علیه السلام از پیامبر صلوات الله علیه و اله نقل فرمودند : بِرُّ الوالدین و صلة رحم یُهَوّنان الحساب، ثم تلی هذه الآیة: وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ یعنی: نیکی به والدین و صله رحم، حساب روز قیامت را آسان میکند . سپس این آیه را تلاوت فرمودند .
23 فروردین 1401
[1] - ام سلمه از پیامبر درباره انتخاب ازواج در بهشت از سوی مردی که مثلا دو همسر داشته است ، سؤال کرد : او کدام یک از همسرانش را انتخاب می کنند؟ پیامبر فرمود : تخیر أحسنهما خلقا و خیرهما لاهله آنی که خیرتر بود برای اهل خانواده اش و اخلاقش خوب تر بود را انتخاب می کند.
[2] - اصول کافی جلد 2 صفحه 92 – کتاب ایمان و کفر، باب صبر
[3] - کافی ج2 ص 156
مسئولیت مطالب این وبلاگ با شخص اینجانب می باشد. اینها یادداشتهایی است که در جلسات نوشته ام و عمدتا شامل خلاصه مطالب و نکات مهم است. یا پیاده شده نوارهایی است از جلسات استاد، که شاید برای انتشار رسمی نیازمند بازبینی و تکمیل و اصلاحاتی باشد.