دعای 26 صحیفه ( همسایگان و آشنایان )- جلسه اول
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ تَوَلَّنى فى جيرانى
وَ مَوالِىَّ الْعارِفينَ بِحَقِّنا، وَالْمُنابِذينَ لِأَعْدآئِنا بِاَفْضَلِ
وَلايَتِكَ،
بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا در رابطه با رعايت حق
همسايگان و دوستانم
كه به حق ما معرفت دارند، و با دشمنان
ما در ستيزند به بهترين صورت يارى فرما،
***
پیش از ورود به بحث و شرح دعا ، باید عرض کنم که نام گذاری دعاها را خود حضرت انجام نداده اند، بلکه از مضمون دعاها این نامها را درآورده اند.
اما وقتی به کلیت دعا نگاه می کنیم ، اولین قضیه ای که به آن برمی خوریم این است که «ما نسبت به همسایگان و دوستان و رفقا وظیفه ای داریم» ؛ و اگر جامعه این وظیفه را رعایت کند به قطعه ای از بهشت تبدیل می شود! به جای بحثهای کلامی ، برای اثبات دین، بهتر است تا خود دین را معرفی کنیم. عمری را در راه اثبات خدا و دین و قرآن و حقانیت امیرمومنان علیه السلام می گذرانیم، ولی نمی بینیم که قرآن چه می گوید؟! دین چه می گوید؟! حضرت امام رضا(ع) فرمودند: لَوْ عَلِمَ الناسُ مَحاسِنَ كَلامِنا لَاتَّبَعُونا [1] اگر مردم نیکوئی کلام ما را بدانند از ما پیروی می کنند.
یکی از این روایتها فرمایش پیامبر اکرم (ص) درباره حق همسایه است که می فرماید:
هل تدرون ما حقّ الجار؟! ، ماتدرون من حقّ الجار إلا قليلا! آیا می دانید که حق همسایه چیست؟! شما از حق همسایه جز اندکی نمی دانید!
إلا لايؤمن بالله واليوم الآخر من لايأمن جاره بوائقه ، آگاه باشید که ایمان به خدا و روز جزا ندارد کسی که همسایه اش از دست او در امان نباشد!
وإذا استقرضه ان يقرضه ، و از وظایف اوست که اگر چیزی از او قرض خواست به او بدهد؛ وإذا اصابه خيره هناه ، و وقتی خیری به او برسد، به او تهنیت و شادباش بگوید وإذا اصابه شرّ عزّاه ، و هنگامی که محنتی به او برسد او را تعزیت و تسلیت بدهد ولايستطيل عليه في البناء يحجب عنه الريح إلاباذنه و ساختمان خود را چنان بلند نسازد که مانع وزش باد و جریان هوا به خانه همسایه شودمگر با اجازه او ، وإذا اشتهى فاكهة فليهد له فان لم يهدله فليدخلها سرا و اگر مایل بود میوه ای بخرد از آن به همسایه بدهد و اگر مایل نبود هدیه بدهد آن را مخفیانه به منزل ببرد، ولايعطي صبيانه منها شيئا يغاظون صبيانه و میوه را به فرزندانش طوری ندهد که کودکان همسایه به آن غبطه بخورند.
و همچنین فرمودند:
الجيران ثلاثة ؛ و همچنین فرمودند: همسایگان بر سه دسته اند ؛
فمنهم من له ثلاثة حقوق: حق
الاسلام ، وحق الجوار ، وحق القرابة ، دسته
اول را سه حق است: حق اسلام و حق همسایگی و حق خویشاوندی
ومنهم له حقان : حق
الاسلام وحق الجوار ،
دسته دوم را دو حق است، حق اسلام و حق
همسایگی
ومنهم من له واحد :
الكافر حق الجوار ,و
دسته سوم را فقط یک حق است ، برای کافر حق همسایگی است [2]
ممکن است بعضی از ما ادعا کنند که فلانی در همسایگی ما اصلا مومن نیست ، یا اصلا مسلمان نیست. اینجا پیامبر اکرم می فرمایند حق همسایگی، مال همسایه است ، چه کافر و چه مومن! و تازه اگر مسلمان باشد، حق دیگری به حقوق او اضافه می شود و همچنین اگر این همسایه مسلمان با تو خویشاوندی داشته باشد باز هم حق دیگری اضافه بر دیگران دارد، نه آن که از حق دیگران کم بگذاری !
از سوی دیگر، قبلا هم برایتان عرض کرده بودم که روزی شخصی به خدمت امام صادق علیه السلام رسید و امام پرسیدند: از فلانی چه خبر؟! عرض کرد:[3] جعلت فداك إنّا نبرأ منهم ، إنهم لا يقولون ما نقول . فدایت شوم ، آنها از ما نیستند! و چیزهایی که ما می گوئیم نمی گویند؟ فرمود: يتولّونا و لا يقولون ما تقول تبرؤون منهم ؟ آیا ما را دوست می دارند و چیزهایی که شما می گوئید نمی گویند و از آنها تبری می کنید؟! گفت : بله! فرمود:فهو ذا عندنا ما ليس عندكم فينبغي لنا أن نبرأ منكم ؟ ما هم چیزهایی می دانیم که شما نمی دانید! آیا از شما برائت بجوئیم؟! گفت : نه فدایت شوم! فرمود: نزد خداوند هم علمی است که نزد ما نیست. گفت: فدایت شوم چه کنیم؟! فرمود: فتولّوهم و لا تبرؤوا منهم ، آن ها را دوست بدارید و تولی کنید و از آنها دوری و برائت نجوئید! سپس فرمود: از مسلمین گروهی هستند که تنها یک سهم دارند ( از معرفت یا ایمان ) و برخی دو سهم ، و برخی سه سهم ... ( و تا هفت سهم شمرد) شایسته نیست کسی که صاحب دو سهم است بر کسی که صاحب یک صهم است بتازد و همین طور آن که صاحب سه سهم است ، بر کسی که صاحب دو سهم است و ... ( تا هفت سهم شمرد)
حضرت صادق علیه السلام در حدیث دیگری در همین زمینه خطاب به عبدالعزيز القراطيسي فرمودند:[4] ای عبدالعزيز، ایمان ده درجه همچون پله های نردبان دارد. پله پله بالاتر می رود. آن که در پله دوم ایستاده نباید به کسی که در پله اول ایستاده بگوید: تو بر حق نیستی! تا برسد به آن که در پله دهم ایستاده. پس آن که پایین تر از تو قرار دارد را از نردبان ساقط مکن تا بالادستی تو هم ترا ساقط نکند. و هر گاه کسی را دیدی که پایین تر از توست با مدارا او را بالا بیاور، و چیزی بر او بار مکن که توانش را نداشته باشد! و زیر بار آن بشکند! هر کس مومنی را چنین بشکند ، باید که جبران کند.
در حدیث دیگر از آن حضرت آمده که : یعنی چه که از یکدیگر تبری می جوئید؟![5] ما أنتم و البراءة ، يبرء بعضكم من بعض ، إن المؤمنين بعضهم أفضل من بعض ، و بعضهم أكثر صلاة من بعض ، و بعضهم أنفذ بصراً من بعض ، و هي الدّرجات برخی از مومنین از برخی دیگر برترند، برخی نمازشان بیشتر است، برخی بصیرتشان بیشتر است و اینها درجات ایمان است .
پس مراقب باشیم که به اسم دین و ولایت، کاری نکنیم که خلاف خواست خدا است! در انجام وظایف اجتماعی خود نسبت به همسایگان و سایر مومنین بهانه جویی نکنیم. بهانه
این ها که گفته شد ، فقط حق همسایه بود! دین برای «آدم سالم» خوب اثر می گذارد، آدم غیر سالم باید اول سالم بشود بعد دین برایش تاثیر گذار باشد. نماز و روزه و عبادت و ... برای آدم سالم خیلی بهتر اثر دارد. آرامش اجتماعی ، انس و .. باید در جامعه باشد . شما هی بحث و جدل می کنید! فضای عاطفی جامعه باید خوب باشد. چرا توصیه به سلام کردن؟ چرا توصیه به افشای سلام؟ چرا توصیه به محبت؟ عیادت مریض؟ تشییع جنازه؟ تسلیت گویی؟ و ...
چون آدم سالم دستش کمتر به سوی جرم و گناه می رود. اکثر جرمها ریشه در مریضی و عقده دارد. کسی که برایش 200 هزار تومان از جان یک آدم بیشتر می ارزد، می رود آدم می کشد،اما کسی که فقیر است و احساس می کند که در جامعه حقوق دیگری هم دارد که از سوی مردم رعایت می شود، دیگرعقده ای نمی شود.
مسلمانی وظایفی دارد، بله، مثل نماز ، روزه، و... اما حقوق هم دارد! آن مزایا آن قدر ارزش دارد که حتی وظایف بر گردن او سنگینی نمی کند. احترام و حفظ ارزش یک مسلمان به گردن همه مسلمان ها است . وقتی من مسلمان شدم ، شما و دیگران حق ندارید مال و جان و آبروی مرا به خطر بیاندازید، (بلکه موظفید از این ها در برابر دشمنان حمایت کنید.) حق ندارید غیبت مرا بکنید! ... اگر این حقوق را نسبت به یکدیگر رعایت کنیم ، مسلمانی شیرین می شود. دیگر فقط امر و نهی نیست.
در عهد یکی از خلفا، زمانی که حجاب بر کنیزان و اهل کتاب واجب نبود، یک کنیز را با حجاب دیدند. خلیفه او را احضار کرد و به زور حجاب را از او برداشت! زیرا حجاب «افتخار» بود برای زن آزاده! حریم او بود! شما نگاه کنید کسی که لباس سفید پزشکان را می پوشد، به پوشیدن این لباس افتخار می کند و در محیط کار برایش حرمتی ایجاد می شود.
نکته دوم: دعا برای دیگران است. دعا کردن برای دیگران ساده است . فقط دلت نباید مریض و بخیل باشد! از سعادت و خوشبختی دیگران ناراحت نباشی. در دعاهای ماه رمضان وقتی دعا می کنی برای همه مریضها، همه گرفتارها ، همه بدهکارها، همه اسیران ، و ... دعا می کنی: اللهم اشف کل مریض؛ اللهم فک کل اسیر، اللهم رد کل غریب، و ...
این را باید بدانیم که طوبی اسم درختی است در بهشت ؛ در خانه امیرمومنان، در خانه هر مومنی یک شاخه از این درخت هست! اگر پرنده ای با سرعت بسیار برود، چند هزار سال هم نمی تواند یک شاخه اش را برود! جای تو در بهشت تنگ نمی شود ، وقتی تو برای کل مکروب ، کل مریض، کل اسیر، و ... دعا می کنی این یعنی بهشت! برای این که بین آنها دعوا نیست! وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ ( سوره ابراهیم آیه 23) و دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ( سوره یونس آیه 10)
این ها توصیه های رستگاری است . ما اگر دکتر بهمان بگوید که روزی نیم ساعت دوچرخه بزن و عرق بریز، به حرف او اعتماد می کنیم و خوب هم هست ، اما وقتی خدا به ما می گوید فلان کار را بکن ، روزی ده دقیقه حاضر نیستیم وقت بگذاریم!
نکته سوم: رعایت مواضع استجابت دعا است. در دعاهای صحیفه سجادیه این نکته را می بینیم. از مواضع استجابت دعا گفته اند که مثلا بعد از نمازها موضع استجابت دعاست. یا بعد از صدقه دادن ، بعد از قرآن خواندن، بعد از زیارت ها ( زیارت خانه خدا یا زیارت رسول خدا یا ائمه صلوات الله علیهم) یا بعد از دعا کردن برای دیگران، دعا بعد از صلوات، دعا هنگام نزول باران، دعا بعد از اطعام، دعا بعد از حج، و حتی گاه انتخاب مکان در این امر موثر است، مسجد یا مکان خاصی که در خانه معمولا در آنجا عبادت می کنید و ...
در صحیفه ، جای جای دعاها صلوات بر پیامبر و آل اوست. دعا را حضرت برای همسایگان و دوستان و ... شروع کرد. دعاها را با صلوات شروع کرده است . فضایلی را قبلا درباره صلوات گفته ام. روایت دیگری در فضیلت صلوات برایتان می خوانم:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «آیا می خواهی تو را مژده ای دهم؟» امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «بفرما، پدر و مادرم قربانت! شما که پیوسته مبشر به خیر و خوبی ها بوده اید.» فرمود: جبرئیل به تازگی برای من خبر خوشی آورده است. خبر این است که هرکدام از امت من هنگامی که بر من صلوات فرستند، اگر نام اهل بیتم را نیز ملحق سازند؛ درهای آسمان جملگی برای پذیرفتن دعا و عبادت او گشوده گردد و فرشتگان هفتاد بار درود بر وی بفرستند و این خود محو کننده جرم و گناهان است آن گاه گناهان چون برگ درختان از او بریزد و خداوند تعالی فرماید: «لبیک» تو را پذیرفتم، خجسته و مسعود باشی! سپس به فرشتگان گوید: شما هفتاد بار بر وی درود فرستادید و من هفتصد بار؛ لیکن اگر تنها بر من صلوات بفرستد و اهل بیتم را ملحق نسازد میان دعای او و آسمان، هفتاد حجاب حایل باشد و خداوند جل و جلاله فرماید: لا لبیک.[6]
این ها را که می شنویم ، می فهمیم که بی جهت نیست بعد از صلوات، حاجتت را فراموش کنی!
«گفته بودم تو بیایی غم دل با تو بگویم؛ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی! »
ماذا فقد من وجدک؟! و ما الذی وجد من فقدک؟![7] چه گم کرده کسی که تو را یافته باشد؟ و چه یافته آن که تو را گم کرده باشد؟!
[1] - وسائل ا لشيعة ج 27
[2] - مشكاة الانوار - (ج 1 / ص 163(
[3] - جاء عن يعقوب بن الضحاك ، عن رجل من أصحابنا
سرّاج و كان خادماً لأبي عبدالله الإمام جعفر الصادق ( عليه السلام ) قال
: جرى ذكر قوم عند أبي عبدالله جعفر الصادق ( عليه السلام ) ، فقلت : جعلت فداك إنّا نبرأ
منهم ، إنهم لا يقولون ما نقول .
قال
: فقال ( عليه السلام ) : يتولّونا و لا يقولون ما تقول تبرؤون منهم ؟
قال
: قلت : نعم
قال
( عليه السلام ) : فهوذا عندنا ما ليس عندكم فينبغي لنا أن نبرأ منكم ؟ قال : قلت
: لا ـ جعلت فداك ـ قال ( عليه السلام ) : و هوذا عند الله ما ليس عندنا أفتراه
أطرحنا ؟ قال : قلت : لا والله جعلت فداك ، ما نفعل ؟
قال
( عليه السلام ) : فتولّوهم و لا تبرؤوا منهم ، إن من المسلمين من له سهم ، و منهم
من له سهمان ، و منهم من له ثلاثة أسهم ؛ و منهم من له أربعة أسهم ، و منهم من له
خمسة أسهم ، و منهم من له ستة أسهم ، و منهم من له سبعة أسهم ، فليس ينبغي أن يحمل
صاحب السهم على ما عليه صاحب السهمين ، و لا صاحب السهمين على ما عليه صاحب
الثلاثة ، و لا صاحب الثلاثة على ما عليه صاحب الأربعة ، و لا صاحب الأربعة على ما
عليه صاحب الخمسة ، و لا صاحب الخمسة على ما عليه صاحب الستة ، و لا صاحب الستة
على ما عليه صاحب السبعة .
اصول کافی – ج 2 – کتاب الایمان و الکفر – ص 43 – باب درجات الایمان
[4] - همان - و عن عبدالعزيز القراطيسي قال: قال لي أبو عبد الله الإمام جعفر الصادق ( عليه السلام ) : يا عبدالعزيز إن الإيمان عشر درجات بمنزلة السلّم ، يصعد منه مرقاة بعد مرقاة ، فلا يقولنّ صاحب الاثنين لصاحب الواحد لست على شيء ، حتّى ينتهي إلى العاشر ، فلا تسقط من هو دونك فيسقطك من هو فوقك ، و إذا رأيت من هو أسفل منك بدرجة فارفعه إليك برفق ، و لا تحملنّ عليه ما لا يطيق فتكسره ، فإنّ من كسر مؤمناً فعليه جبره .
[5] - همان - و عن الصباح بن سيابة ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) : قال: ما أنتم و البراءة ، يبرء بعضكم من بعض ، إن المؤمنين بعضهم أفضل من بعض ، و بعضهم أكثر صلاة من بعض ، و بعضهم أنفذ بصراً من بعض ، و هي الدّرجات
[6] - قَالَ النَّبِی صلی الله علیه و آله ذَاتَ یوْمَ لِعَلِی علیه السلام : یا عَلِی أَلا أُبَشِّرُک؟ فَقَالَ: بَلی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَإِنَّک لَمْ تَزَلْ مُبَشِّراً بِکلِّ خَیرٍ. فَقَالَ: أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ آنِفاً بِالْعَجَبِ قُلْتُ: مَا الَّذِی أَخْبَرَک یا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: أَخْبَرَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَّی عَلَی وَ أَتْبَعَ بِالصَّلاةِ عَلَی أَهْلَ بَیتِی فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ صَلَّتْ عَلَیهِ الْمَلائِکةُ سَبْعِینَ صَلاةً وَ إِنَّهُ لَمُذْنِبٌ خَطَّاءٌ ثُمَّ تَحَاتُّ عَنْهُ الذُّنُوبُ کمَا تَحَاتُّ الْوَرَقُ مِنَ الشَّجَرِ فَیقُولُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی: لَبَّیک یا عَبْدِی وَ سَعْدَیک یا مَلائِکتِی أَنْتُمْ تُصَلُّونَ عَلَیهِ سَبْعِینَ صَلاةً وَ أَنَا أُصَلِّی عَلَیهِ سَبْعَمِائَةِ صَلاةٍ فَإِذَا صَلَّی عَلَی وَ لَمْ یتْبِعِ الصَّلاةَ عَلَی أَهْلَ بَیتِی کانَ بَینَهَا وَ بَینَ السَّمَاءِ سَبْعُونَ حِجَاباً وَ یقُولُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی لا لَبَّیک یا عَبْدِی وَ لا سَعْدَیک یا مَلائِکتِی لا تُصْعِدُوا دُعَاءَهُ إِلاّ أَنْ یلْحِقَ بِنَبِیی عِتْرَتَهُ فَلا یزَالُ مَحْجُوباً حَتَّی یلْحِقَ (بِی) أَهْلَ بَیتِی
[7] - از دعای امام حسین علیه السلام در روزعرفه
مسئولیت مطالب این وبلاگ با شخص اینجانب می باشد. اینها یادداشتهایی است که در جلسات نوشته ام و عمدتا شامل خلاصه مطالب و نکات مهم است. یا پیاده شده نوارهایی است از جلسات استاد، که شاید برای انتشار رسمی نیازمند بازبینی و تکمیل و اصلاحاتی باشد.