هنگامی که امری او را اندوهگین می ساخت

جلسه دوم:[1]

 

لايُجيرُ، يااِلهى، اِلاّ رَبٌّ عَلى‏ مَرْبُوبٍ، وَ لايُؤْمِنُ اِلاّ غالِبٌ عَلى‏ مَغْلُوبٍ، وَ لايُعينُ اِلاّ طالبٌ عَلى‏ مَطْلُوبٍ، وَ بِيَدِكَ يا اِلهى، جَميعُ ذلِكَ السَّبَبِ، وَ اِلَيْكَ الْمَفَرُّ وَالْمَهْرَبُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ اَجِرْ هَرَبى، وَاَنْجِحْ مَطْلَبى
الهى، پرورده را جز پروردگار پناه ندهد، و مغلوب را جز غالب امان نبخشد، و مطلوب را جز طالب يارى نكند، وای خداى من همه اين وسائل به دست توست، و گريز و پناه هم به سوى توست، پس بر محمد و آلش درود فرست، و گريزم را به پناه خود بر، و حاجتم را برآور پس محمد و آلش درود فرست، و گريزم را به پناه خود بر، و حاجتم را برآور.
اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اِنْ صَرَفْتَ عَنّى وَجْهَكَ الْكَرِيمَ، اَوْ مَنَعْتَنى فَضْلَكَ الْجَسيمَ، اَوْ حَظَرْتَ عَلَىَّ رِزْقَكَ، اَوْ قَطَعْتَ عَنّى سَبَبَكَ، لَمْ‏اَجِدِالسَّبيلَ اِلى‏ شَىْ‏ءٍ مِنْ اَمَلى غَيْرَكَ، وَلَمْ‏اَقْدِرْ عَلى‏ ما عِنْدَكَ بِمَعُونَةِ سِواكَ، فَاِنّى عَبْدُكَ وَ فى قَبْضَتِكَ، ناصِيَتى بِيَدِكَ، لا اَمْرَ لى مَعَ اَمْرِكَ، ماضٍ فِىَّ حُكْمُكَ، عَدْلٌ فِىَّ قَضآؤُكَ، وَ لاقُوَّةَ لى عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطانِكَ، وَ لااَسْتَطيعُ مُجاوَزَةَ قُدْرَتِكَ، وَ لااَسْتَميلُ هَواكَ، وَ لااَبْلُغُ رِضاكَ، وَ لااَنالُ ما عِنْدَكَ اِلاّ بِطاعَتِكَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ.
الهى اگر روى كريم خود را از من بگردانى، يا مرا از فضل بزرگت بى‏نصيب كنى، يا روزيت را از من دريغ ورزى، يا رشته پيوندت را از من بگسلى، راهى براى دستيابى به هيچ يك آرزوهايم جز وجود تو نخواهم يافت، و بر آنچه پيش توست جز به كمك تو دست نخواهم يافت، زيرا كه من بنده تو و در قبضه قدرت توام، اختيارم به‏دست توست، با فرمان تو مرا فرمانى نيست، حكم تو بر من جارى است، و قضايت در حق من براساس عدل است، و مرا قدرت خروج از قلمرو سلطنت تو نيست، و بر تجاوز از قدرتت قدرت ندارم، و قادر بر جلب محبتت نيستم، و به خشنوديت نتوانم رسيد، و به آنچه نزد توست دست نخواهم يافت مگر به سبب طاعت و فضل و رحمت تو.

 

به نام این دعا توجه کنید : اذا حزنه امرٌ

صرف محزون شدن ، نه بد است و نه خوب است . نه هنر است و نه عیب است. حالتی است که گاه به انسان حادث می شود و عامل آن گاه خارجی است و گاه درونی.

ممکن است شما بگوئید که در قرآن گفته شده که عده ای هستند که اولیاء خدا هستند و به آنها گفته شده که خوف و حزنی بر آنها نیست! [2] نه خوفی دارند ( از آینده) و نه حزن و نگرانی و اندوهی دارند ( از گذشته) ؛ مومنین هم نباید خوف و حزن داشته باشند چون گذشته شان با عفو و گذشت و جبران الهی یا پاک شده و یا با غفران الهی ، علاوه بر پاک شدن، جبران هم شده است. عفو شدن ، یعنی خطایش را ندیده گرفت و پاک کرد. اما غفران یعنی جبرانش هم کرد. یکی از اسامی خداوند «یا جبّار» است و این اسم یکی از معانی اش همین جبران کننده است ؛ «یا جابر العظم الکسیر» هم یعنی ای جبران کننده استخوان شکسته !

حالا نگاه کنید که چقدر حرف زدن ائمه معصومین علیهم السلام با خدا ، ملموس و صریح است. اسألک یا جابر العظم الکسیر ، و یا غافر الذنب الکبیر .... خدا را به چه نامهایی می خواند؟!

عفو، یعنی از مجازات چشم پوشی کرد ، ولی جبران نشده است . بالاخره آن عمل اثراتی داشته است . اما «غفران» یعنی جبرانش هم می کند. یک وقت هم هست که یبدل الله سیئاتهم حسنات ![3].یعنی به جای خطا برایت حسنه منظور می شود!! انگار یک عدد منفی را توی پرانتز بگذاری و حالا یک علامت منفی پشتش قرار بدهی! [4] حالا در این وضع اصلا چرا کسی محزون بشود؟!

فلاسفه نمی توانند بفهمند این را.این کلام را که توجیه نمی توانند بکنند که چگونه سیئه ای تبدیل به حسنه می شود؟! اشاعره و معتزله هم نمی توانند! ما معتقدیم که خدایمان کوچک نیست! الله اکبر یعنی همین. دستش بسته نیست! بل یداه مبسوطتان! [5]خدا، خداست! لا یسئل عما یفعل[6]! هیچ چیز خدا را محدود نمی کند!

یک نکته حاشیه ای هم درباره فرق سیئه و ذنب و اثم بگویم. این ها با هم فرق دارند ولی ما در فارسی همه را به اسم «گناه» ترجمه می کنیم که البته این طور نیست! سیئه یعنی بدی، گاه تبعات یک چیز خوب و یک عمل خوب ممکن است خوب نباشد ، مثلا تبعات فتح مکه که عمل خوبی است ولی در مسیرش هم دو تا گندم لگد شده باشد! یا بعد از آن بشود! این میشود «ذنب» ؛ اثم را فعلا همان گناه فرض کنیم. الان می فهمیم که چرا زیارت سیدالشهدا ذنب گذشته و آینده ات را پاک می کند! ذنب را، نه اثم و گناه را! اگر فکر کنی که خدا گناه و اثم آینده ات را می بخشد ، مرخصی !! ذنب، عواقب بد یک کار است . شک هم نکن که همان کسی که به تو گفته نماز بخوان، شراب نخور، دروغ نگو،و ... هم او گفته ما تقدم من ذنبک و ما تاخر !! در زیارت امام حسین ذنب گذشته و آینده ات بخشیده می شود! نه معصیت و سرکشی ات ! نه اثم و گناهت!

خدایی که سیئه را می بخشد و تبدیل به حسنه می کند، دیگر چیز عجیبی نیست که ذنب ما تاخر را ببخشد!

روایات در این زمینه از کامل الزیارات ابن قولویه است . این روایات از صحیح ترین روایات محسوب می شوند. لااقل راویان انتخابی ان قولویه در بین علمای رجال معروفند به صحت و وثاقت.

من و شما مسلمانیم. این مسلمانی را از برکت وجود حضرت ختمی مرتب پیامبر گرامی اسلام داریم.و مدیون اوئیم. من ِ مسلمان وابسته به پیامبر شده ام و در لیست اویم.  رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ [7] حالا که این آیه را خواندی و معرفتت بالا رفت، شکر می کنی که در این دنیا ندای منادی را شنیده ای و خدا این ندا را اگر در قطب شمال هم بودی برای تو می فرستاد،... حالا از خدا طلب غفران می کنی و بعد طلب ریختن سیئات را می کنی!

پس با این توضیحات ، یک مسلمان نه خوفی دارد نسبت به آینده و نه حزنی دارد نسبت به گذشته؛ پس چه دلیل دارد که حزنه امرٌ ؟! ( امری او را محزون کند؟)  

یک جوابش این است که آن آیه درباره حزن مسقر و ثابت دارد صحبت می کند ، اما حزن لحظه ای و بدوی در انسان وجود دارد . گاه همین حزن بدوی و لحظه ای کفاره ای است برای او یا ثوابی است از برای او. آن آیه می آید حزن مستقر را بر می دارد . لا تقنطوا را که می شنوی، حزنت برداشته می شود. اما آن که ایمان ندارد ، یا ایمانش ناقص است ، لا تقنطوا [8]را باور ندارد و حزنش دائم است!

حزن برای همه کس پیش می آید، اما آن چه افراد را نسبت به هم متمایز می کند این است که عکس العمل آنها نسبت به این حزن است . امام سجاد (ع) دوباره به خدا بر می گردد. حزن عامل خیر شد! چیزی گم کرده ای ، می گویی : ای خدا! مهم نیست که آن چیز پیدا بشود یا نشود؛ مهم این است که تو یک بار گفته ای «ای خدا!» دعا گفته ای.

این جا امام سجاد (ع) بهانه ای برای ارتباط با خد پیدا می کند. حزن کجا رفت؟! عامل حزن کجا رفت؟! ... اصلا فراموش شد. امام صادق (ع) می فرماید گاه خواسته ای از خدا داشته اند ، با خدا شروع به صحبت می کند ، صحبت طولانی ! برای یک خواسته ! ... بعد خود خواسته گم می شود و فراموشش می شود!

حدیث قدسی داریم که من شغله ذکری عن مسالتی ، اعطیتُه افضلَ ما سالَنی! هر کس که ذکر من باعث شود از خواسته اش دور شود، و مشغول ذکر من بشود،بهتر از آن خواسته اش را به او می دهم!

روزی علامه جعفری استاد ما رحمه الله علیه نقل می کرد که شخصی به درگاه خداوند طلب نیاز می کرد. احساس کرد که کسی به او می گوید: قلم این گونه نوشته است ، و دیگر قابل تغییر نیست!  رو کرد به خدا و گفت: ببینم! قلم دست تو است ؟ یا نعوذ بالله تو دست قلمی؟! اگر قلم دست توست، تو می توانی قلم را دوباره بچرخانی و ..!!

 وَ لايُعينُ اِلاّ طالبٌ عَلى‏ مَطْلُوبٍ ؛ این جا دو تا اسم مطرح شده : یکی طالب و یکی مطلوب؛ طالب اول خدا است . در این صورت ، تو مطلوب می شوی! یا طالب کل هارب! ای کسی که فراری را هم می خواهد! اگر صدایت کند و بگوید: ای فراری!  ....تو هم به دام می افتی! و لا یمکن الفرار من حکومتک نمی توانم از دست تو بگریزم.

یک معنای ان ربک لبالمرصاد ، همین معنای رایج است. یک معنای دیگرش این است که در کمین دلهای فراری است! ( دعای ابوحمزه ثمالی) حتی اگر تو خدا را قبول نداشته باشی، خدا که تو را بعنوان بنده اش قبول دارد !

صید وقتی به دام افتاد، هرچه بیشتر تقلا کند دام سفت تر می شود. بگذار در دام خدا بیفتی . مال اویی! مواظب باش در دام دیگری نیفتی!

یک معنای مطلوب هم به خواسته است ، یعنی تو بهترین خواسته هستی، این جا که عرضه می دارد: وَ لايُعينُ اِلاّ طالبٌ عَلى‏ مَطْلُوبٍ، وَ بِيَدِكَ يا اِلهى، جَميعُ ذلِكَ السَّبَبِ، وَ اِلَيْكَ الْمَفَرُّ وَالْمَهْرَبُ، یعنی خدایا ! همه اینهاخودت هستی ! خدایا آمده ایم بگوئیم ما را نجات دهی !

ما در مصیبت اهل بیت ، حزن بدوی را مشاهده می کنیم . اما در همین لحظاتی که بیاد خدا می افتد می فرماید: و ما رایت الا جمیلا ! یا خود حضرت عرضه می دارد: هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ»! [9]شما ملاحظه بفرمایید هیچ یک از اصحاب حضرت سیدالشهدا با مشاهده آن صحنه ها و فجایع و تنهایی و غربتها ، ..از غصه دق نکردند ! چرا ؟ چون ایمان مطلق داشتند ! ولی الله مطلق هم به آنها نظر کرده بود.

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اِنْ صَرَفْتَ عَنّى وَجْهَكَ الْكَرِيمَ .... الی اخر .

خدایا تو اگر وجه کریمت را ، رزقت را ، از من برداری، من چه کنم؟! یک طرفش درس به ما است . اما یک طرفش واقعا به خدا می گوید، که ما  باز هم راهی و چاره ای جز تو نداریم!

خدارا رحمی ای مُنعِم! که درویش سر کویَت، دری دیگر نمی داند، رهی دیگر نمی جوید!

گاه سختی های زندگی مال امتحان است تا ببیند آیا درِ خانه دیگران می روی؟! از راه ممنوع و حرام دنبال رفع گرفتاری هستی؟! ...



[1] - پانزدهم بهمن 1391

[2] -﴿البقرة، 38  قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّکُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ فرموديم : « جملگى از آن فرود آييد . پس اگر از جانب من شما را هدايتى رسد ، آنان كه هدايتم را پيروى كنند بر ايشان بيمى نيست و غمگين نخواهند شد .

﴿البقرة، 62 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ النَّصَارَى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ در حقيقت ، كسانى كه [ به اسلام ] ايمان آورده ، و كسانى كه يهودى شده‏اند ، و ترسايان و صابئان ، هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد ، پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت ، و نه بيمى بر آنان است ، و نه اندوهناك خواهند شد .

 ﴿البقرة، 112 بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ آرى ، هر كس كه خود را با تمام وجود ، به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد ، پس مزد وى پيش پروردگار اوست ، و بيمى بر آنان نيست ، و غمگين نخواهند شد .

﴿البقرة، 262 الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لاَ يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنّاً وَ لاَ أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ كسانى كه اموالِ خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند ، سپس در پىِ آنچه انفاق كرده‏اند ، منّت و آزارى روا نمى‏دارند ، پاداش آنان برايشان نزد پروردگارشان [ محفوظ ] است ، و بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نمى‏شوند .

﴿البقرة، 274 الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ كسانى كه اموال خود را شب و روز ، و نهان و آشكارا ، انفاق مى‏كنند ، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود ; و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى‏شوند .

﴿البقرة، 277 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و نماز بر پا داشته و زكات داده‏اند ، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود ; و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى‏شوند .

﴿آل‏عمران‏، 170 فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند ، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏اند شادى مى‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند .

﴿المائدة، 69 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه يهودى و صابئى و مسيحى‏اند ، هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان آوَرَد و كار نيكو كند ، پس نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين خواهند شد .

﴿الأنعام‏، 48 وَ مَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ و ما پيامبران [ خود ] را جز بشارتگر و هشداردهنده نمى‏فرستيم ، پس كسانى كه ايمان آورند و نيكوكارى كنند بيمى بر آنان نيست و اندوهگين نخواهند شد .

﴿الأعراف‏، 35 يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْکُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَ أَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ اى فرزندان آدم ، چون پيامبرانى از خودتان براى شما بيايند و آيات مرا بر شما بخوانند ، پس هر كس به پرهيزگارى و صلاح گرايد ، نه بيمى بر آنان خواهد بود و نه اندوهگين مى‏شوند .

﴿يونس‏، 62 أَلاَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ آگاه باشيد ، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‏شوند .  

﴿الزمر، 61 وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لاَ يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ و خدا كسانى را كه تقوا پيشه كرده‏اند ، به [ پاسِ ] كارهايى كه مايه رستگارى‏شان بوده ، نجات مى‏دهد . عذاب به آنان نمى‏رسد و غمگين نخواهند گرديد .

 ﴿الأحقاف‏، 13 إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ محقّقاً كسانى كه گفتند : « پروردگار ما خداست » سپس ايستادگى كردند ، بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد .

[3] - سوره الفرقان- آیه 70 إِلاَّ مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُولٰئِکَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند . پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مى‏كند ، و خدا همواره آمرزنده مهربان است

[4] - این امتیاز مخصوص محبان امیرمومنان است و بعضی سیئات را شامل می شود ، نه هر سیئه ای را .

[5] - سوره مائده – آیه 64

[6] - سوره انبیاء – آیه 23

[7] - آل‏عمران‏، 193: پروردگارا ، ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‏خواند كه : « به پروردگار خود ايمان آوريد » ، پس ايمان آورديم . پروردگارا ، گناهان ما را بيامرز ، و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران .

[8] - سوره زمر- آیه 53

[9] - اللهوف، ص‏115